کد خبر: 4057380
تاریخ انتشار : ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۱۲:۳۳
حبیب‌الله بابایی تشریح کرد:

نقش فیلسوف در خلق معنا و شکل‌گیری تمدن اسلامی 

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی گفت: یکی از نقاط مؤثر حضور فیلسوف در شکل‌گیری تمدن و مخصوصاً تمدن اسلامی در خلق و خَرق معنا است چراکه فیلسوف می‌تواند با مراجعه به قرآن، معانی را خلق کند یا به نقد معانی دیگر بپردازد و راه را برای هویت تمدنی مسلمانان در جوامع کنونی هموار کند. 

حبیب‌الله بابایی

به گزارش خبرنگار ایکنا، آئین بزرگداشت جایگاه فلسفه در تمدن اسلامی، امروز دوشنبه 26 اردیبهشت‌ماه برگزار شد.
حجت‌الاسلام والمسلمین حبیب‌الله بابایی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در این نشست با موضوع «نسبت معنا و تمدن» به سخنرانی پرداخت که در ادامه می‌خوانید:
 
بحث بنده عمدتاً نظری- تاریخی است. در نسبت بین معنا و تمدن، مطلب مهمی که مد نظر بنده است و مدتی درباره آن تأملاتی داشته و مطالبی نوشته‌ام این است که به نظر می‌رسد تمدن‌ها در یک بستر معنایی و شبکه‌ای از معنای و مفاهیم انباشته پیشینی رخ می‌دهند و ظهور پیدا می‌کنند. اساساً تمدن یک توده معنایی است که این توده در یک بستر معنایی دیگری اتفاق می‌افتد و شکل می‌گیرد که با آمدن این توده معنایی، آن مفاهیم پیشینی در جاهایی نقد و در جاهایی اصلاح و در مواردی نیز پذیرفته می‌شود. در مواردی نیز خلاهای معنایی در فرهنگ پیشین وجود دارد که فرهنگ و تمدن جدید آن جاهای خالی را پر می‌کند.

خلق و خَرق معنا در تمدن

اگر بخواهیم این موضوع را در فضای تاریخی دنبال کنیم می‌‌توانیم به تنزیل معانی وحیانی در بستر فرهنگی شبه جزیره عربستان بپردازیم تا روشن شود با آمدن اسلام، چه معانی جدیدی بر فضای فرهنگی و مفهومی شبه جزیره وارد شد. همچنین می‌توانیم به تمدن جدید غرب بعد از رنسانس بپردازیم و ببینیم در دوران مدرن، چه مفاهیم جدیدی آمد و جایگزین مفاهیم پیشین یا قرون وسطایی شد و تمدن جدیدی را خلق کرد. اگر بخواهیم فقط ذهن خود را بر مفاهیم متمرکز کنیم به این نتیجه می‌رسیم که این توده معنایی، در جاهایی نظم معنایی جدید و هویت تازه‌ای ایجاد می‌کنند. به همین دلیل بنده معتقدم شکل گیری یک تمدن گاهی اوقات با خَرق معنا و گاهی با خلق معانی اتفاق می‌افتد.
 
نکته دیگری که در دنیای اسلام امروز اهمیت دارد و باید درباره معنای آن فکر کنیم این است که باید به یک مسئله یا معضل معنایی در پیرامون خودمان فکر کنیم و آن هم سیطره معانی و مفاهیم عرفی و سکولار در دنیا امروز اسلام است. این معانی سکولار به طور پیوسته در دنیای مدرن تولید و از طرق مختلف همانند کتاب، ترجمه، فضای مجازی و ... پمپاژ می‌شوند و این مسئله جدیدی را برای فرآیند تمدنی مسلمانان در جهان امروز ایجاد کرده و این سؤال به وجود آمده که چگونه مسلمانان می‌توانند زیر سیطره مفاهیم مدرن به مفاهیم تمدنی و توحیدی اندیشه کنند و براساس آن مفاهیم، نظم جدیدی در زندگی اسلامی خودشان ایجاد کنند. اینجاست که علامت‌های سؤال جدی ایجاد می‌شود که آیا در چنین وضعیتی می‌توانیم یک تمدن را خلق کنیم یا خیر؟

نقطه تلاقی بین تمدن و معانی

امروزه مفاهیمی همانند توسعه، علم، آزادی و ... در تمدن غرب شکل گرفته و در وضعیت خوشبینانه به نوعی از التقاط مفاهیم گرفتار شده‌ایم. سؤالی که پیش می‌آید این است که در این وضعیت چگونه می‌توانیم استقلال فرهنگی در فرآیند تمدنی خودمان داشته و از استقلال تمدنی برخوردار باشیم. در ربط بین تمدن و معنا، به نظر می‌رسد این ربط و نسبت را باید در عقلانیت یک تمدن جست‌وجو کنیم. هر تمدنی، یک عقلانیت پایه‌ای دارد که همان باورهای بنیادین نسبت به هستی و ارزش‌های انسانی و اجتماعی است که صبغه توحیدی یا غیر توحیدی آن نظامات اجتماعی و دینی یا سکولار بودن آن نظام‌ها مبتنی و منوط به همین عقلانیت پایه است. 
به نظر می‌رسد نقطه تلاقی بین تمدن و معانی را باید در همین عقلانیتِ پایه جست‌وجو کنیم و اساساً عقلانیت اجتماعی بدون توجه به مفاهیم جاری شده در فرهنگ و عقلانیت عمومی شکل نمی‌گیرد و هویتی هم در سطح روابط انسانی به وجود نمی‌آید و چه بسا بتوان گفت فرهنگ به مثابه عقلانیت پایه، چیزی غیر از معنا و مفهوم نهادینه شده در ذهنیت جمعی جامعه نیست. این دقیقاً نقطه مماس بین معنا و تمدن را نشان می‌دهد. البته رابطه معنا و تمدن صرفا مربوط به تمدن اسلامی نیست بلکه درباره تمدن غرب هم وجود دارد.

اهمیت دریافت معانی از قرآن

معتقدم موضوع خلق معانی و خرق آن از جهت دیگر را می‌‌توانیم در تاریخ انقلاب اسلامی هم کمابیش جست‌وجو کنیم چراکه برخی معانی پیدا شدند و برخی نیز مورد نقد قرار گرفتند. سوال این است که پشتیبان و پشتوانه خَرق و خلق معنا در تمدن امروز مسلمانان چیست؟ اگر یکی از مصادر مهم تمدنی ما قرآن است استنطاق قرآن و خواندن مکرر آن و استخراج مفاهیم جدید از قرآن و قرار دادن آن به عنوان یک پایگاه معنایی یکی از نقطه‌های مهم عزیمت در خلق و خرق معانی بروز و هژمونیک در دنیای امروز است. لذا باید جایگاه قرآن در خرق و خلق معانی را روشن کنیم.
 
نکته دیگر درباره نقش فیلسوف و فلسفه در تمدن است. معتقدم یکی از نقاط مؤثر حضور فیلسوف در شکل‌گیری تمدن و مخصوصاً تمدن اسلامی در خلق و خرق معناست چراکه فیلسوف می‌تواند با مراجعه به قرآن، معانی را خلق کند یا به نقد معانی دیگر بپردازد و راه را برای هویت تمدنی مسلمانان در جوامع کنونی هموار کند. 
 
انتهای پیام
captcha